زمان تقریبی مطالعه: 13 دقیقه

بین النهرین

بِیْنَ‌النَّهْرِیْن‌، سرزمینی‌ در غرب‌ آسیا در حوضۀ رودهای‌ دجله‌ و فرات‌. این‌ سرزمین‌ مثلثی‌ است‌ به‌ وسعت‌ حدود 200 هزار كمـ2 كه‌ بخشهایی‌ از تركیه‌، سوریه‌، عراق‌ و ایران‌ درون‌ این‌ مثلث‌ واقع‌ شده‌اند (مجیدزاده‌، 1 / 2؛ BSE3, XVI / 102). 
به‌ نظر می‌رسد نام‌ عربی‌ بین‌النهرین‌ از نامی‌ كه‌ یونانیان‌ بدان‌ داده‌اند، اقتباس‌ شده‌ باشد. در متون‌ یونانی‌ نام‌ این‌ سرزمین‌ به‌ صورت «مسوپوتامیا» آمده‌ است‌ (پلینی‌، II / 287؛ استرابن‌، VII / 229). «مسوس‌» به‌ معنای‌ میان‌ و «پوتاموس‌» به‌ معنای‌ رود است‌ (BSE3، همانجا). گمان‌ می‌رود این‌ نام‌ از سوی‌ مؤلفان‌ یونانی‌ در عهد باستان‌ ابداع‌ شده‌ باشد كه‌ به‌ معنای‌ محدود میان‌ رودهای‌ دجله‌ و فرات‌ به‌ كار می‌رفته‌ است‌. چه‌ بسا در هزاره‌های‌ پیش‌ از تاریخ‌، نام‌ واحدی‌ برای‌ این‌ سرزمین‌ وجود نداشته‌ است‌ (مجیدزاده‌، همانجا). 
در نوشته‌های‌ مؤلفان‌ عهد اسلامی‌ این‌ سرزمین «جزیره‌» نامیده‌ شده‌ است‌ (بلاذری‌، 504؛ حدود...، 155؛ ابن‌ قیسرانی‌، 30؛ یاقوت‌، 2 / 72). عربها قسمت‌ شمالی‌ بین‌النهرین‌ را جزیره‌، و قسمت‌ جنوبی‌ آن‌ را عراق‌ می‌نامیدند كه‌ معنی‌ آن‌ چندان‌ روشن‌ نیست‌. بعضی‌ این‌ نام‌ را به‌ معنای‌ صخره‌های‌ كنار دریا، و برخی‌ به‌ معنای‌ ساحل‌ دانسته‌اند. شاید این‌ نام‌ از اسم‌ كهنی‌ اخذ شده‌ باشد كه‌ معنای‌ دیگری‌ داشته‌ است‌ (لسترنج‌، 24). 
جلگه‌ یا دشت‌ بین‌النهرین‌ و نیز فلات‌ جزیره‌ در محدودۀ بین‌النهرین‌ واقع‌ شده‌اند و در مجموع‌ اراضی‌ عراق‌، بخشی‌ از سرزمین‌ ایران‌ و كویت‌ را نیز در بر می‌گیرند. جلگۀ مذكور كه‌ در بخش‌ جنوبی‌ حوضۀ رودهای‌ دجله‌، فرات‌ و كارون‌ واقع‌ است‌، تا كرانه‌های‌ خلیج‌ فارس‌ امتداد دارد، چنان‌ كه‌ شهرهای‌ بغداد، بصره‌ و نیز آبادان‌ در محدودۀ جلگۀ بین‌النهرین‌ واقع‌اند (BSE3، همانجا). رود دجله‌ از جنوب‌ دریاچۀ وان‌، و رود فرات‌ از نزدیكی‌ كوه‌ آرارات‌ سرچشمه‌ می‌گیرند. طول‌ رود دجله‌ 840‘1، و فرات‌ 850‘2 كمـ است‌. این‌ دو رود از شمال‌ به‌ جنوب‌ جریان‌ دارند و پس‌ از گذر از اراضی‌ كوهستانی‌، با فاصلۀ 400 كم از یكدیگر وارد دشت‌ می‌شوند. فاصلۀ این‌ دو رود با یكدیگر در نزدیكی‌ بغداد به‌ 32 كیلومتر می‌رسد، سپس‌ از یكدیگر فاصله‌ می‌گیرند و سرانجام‌ در قورنه‌ (= قرنه‌) واقع‌ در 96 كیلومتری‌ بصره‌ به‌ یكدیگر می‌پیوندند و شطالعرب‌ را كه‌ اروند رود نامیده‌ می‌شود، تشكیل‌ می‌دهند (مجیدزاده‌، 1 / 3). 
بین‌النهرین‌ علیا (جزیره‌) به‌ 3 دیار (سرزمین‌) بخش‌ می‌شد كه‌ عربها آنها را به‌ نامهای‌ 3 قبیلۀ دیارهای‌ ربیعه‌، مضر و بكر می‌نامیدند. این‌ 3 قبیله‌ در عهد ساسانیان‌ به‌ آن‌ سرزمین‌ كوچ‌ كردند. دیار بكر شمالی‌ترین‌ بخش‌ بود (لسترنج‌، 86). ابن‌خردادبه‌ از عراق‌ (سواد) و جزیره‌ به‌ صورت‌ دو سرزمین‌ جدا از یكدیگر نام‌ برده‌، و سواد را «دل‌ ایرانشهر» نامیده‌، و آن‌ را «قلب‌ العراق‌» معنی‌ كرده‌ است‌ (ص‌ 5). مؤلفان‌ اسلامی‌ گاه‌ جزیره‌ را تنها با دو دیار متفاوت‌ معرفی‌ كرده‌اند. اصطخری‌ از وجود تنها دو طایفۀ ربیعه‌ و مضر در جزیره‌ یاد كرده‌ است‌ (ص‌ 14)؛ ولی‌ حازمی‌ دیار ربیعه‌ و بكر را میان‌ رودهای‌ دجله‌ و فرات‌ نوشته‌ است‌ (ص‌ 231). مقدسی‌ جزیره‌ را «اقلیم‌ اقور» نامیده‌ است‌ (ص‌ 136) كه‌ اصل‌ این‌ نام‌ مشخص‌ نیست‌ و گمان‌ می‌رود زمانی‌ نام‌ دشتی‌ پهناور در شمال‌ بین‌النهرین‌ بوده‌ است‌ (نک‍ : لسترنج‌، همانجا). همو جزیره‌ را به‌ 3 «كوره‌» بخش‌ كرده‌، و با بر شمردن‌ آنها از سمت‌ عراق‌ نام‌ 3 دیار ربیعه‌، مضر و بكر را آورده‌ است‌ (ص‌ 137). یاقوت‌ به‌ تكرار نوشتۀ مقدسی‌ پرداخته‌، و میان‌ دو رود دجله‌ و فرات‌ را «جزیرۀ اقور» معرفی‌ كرده‌ است‌ (همانجا). ابوالفدا قسمتی‌ از دیار بكر را درون‌ جزیره‌ جای‌ داده‌ است‌ (ص‌ 273). مؤلف‌ حدودالعالم‌ از وجود 26 شهر و ناحیه‌ در جزیره‌ یاد كرده‌ است‌ (ص‌ 155-157) و مقدسی‌ ضمن‌ برشمردن‌ نام‌ شهرهای‌ جزیره‌ موصل‌ را مركز دیار ربیعه‌، رقه‌ را مركز دیار مضر، و آمد را مركز دیار بكر دانسته‌ است‌ (ص‌ 137-139؛ نیز نک‍ : لسترنج‌، 87)؛ اما حمدالله‌ مستوفی‌ از وجود 29 شهر در دیار بكر و ربیعه‌ یاد كرده‌، و موصل‌ را دارالملك‌ این‌ سرزمین‌ نامیده‌ است‌ (ص‌ 102). 
آب‌ و هوای‌ مركز و جنوب‌ بین‌النهرین‌ خشك‌ و به‌ تقریب‌ استوایی‌ است‌ و در تابستان‌ دمایی‌ برابر °50 سانتی‌گراد دارد و میانگین‌ بارندگی‌ آن‌ كمتر از 25 سانتی‌متر است‌. آبیاری‌ از دجله‌ و فرات‌ تنها وسیلۀ كشاورزی‌ در آن‌ سرزمین‌ است‌. این‌ كار نیز به‌ دشواری‌ صورت‌ می‌پذیرد، زیرا فصل‌ بالا آمدن‌ آبهای‌ این‌ دو رودخانه‌ برای‌ كشت‌ زمستانی‌ بسیار دیر، و برای‌ كشت‌ تابستانی‌ بسیار زود است‌. از این‌رو آبیاری‌ جز با ایجاد منابع‌ ذخیرۀ آب‌ و احداث‌ سدها میسر نیست‌. در ضمن‌، انباشته‌ شدن‌ نمك‌ اراضی‌ پست‌ و مسطح‌ را تهدید می‌كند، زیرا هرگاه‌ زهكشی‌ مداوم‌ صورت‌ نگیرد، مزارع‌ در زمانی‌ كوتاه‌ به‌ اراضی‌ بایر بدل‌ می‌شوند. محققان‌ بر این‌ نظرند كه‌ شوره‌زار شدن‌ زمینهای‌ خوب‌ بین‌النهرین‌ در فاصلۀ سالهای‌ 400‘2 و 100‘2 ق‌م‌ عامل‌ اصلی‌ سقوط دولت‌ كهن‌ سومریان‌ بوده‌ است‌ (مجیدزاده‌، 1 / 4، 9، حاشیۀ 9). 
اراضی‌ شمال‌ بین‌النهرین‌ كوهستانی‌ است‌. در شمال‌ بین‌النهرین‌ از فراسوی‌ كوههای‌ عبدالعزیز و سینجار تا دامنۀ كوههای‌ توروس‌، دشتی‌ است‌ كـه‌ در آن‌ فاصلۀ رودهای‌ دجله‌ و فرات‌ به‌ 400 كمـ می‌رسد. در این‌ دشت‌ نهرهای‌ بسیاری‌ به‌ یكدیگر می‌پیوندند. در این‌ سرزمین‌ میانگین‌ سالانۀ باران‌ 30 تا 64 سانتی‌متر است‌. وجود علفزارهای‌ وسیع‌ در این‌ نواحی‌ وضع‌ مساعدی‌ برای‌ دامداری‌ فراهم‌ می‌آورد (همو، 1 / 6)؛ بدین‌سان‌، بین‌النهرین‌ وحدت‌ جغرافیایی‌ مستمری‌ نداشته‌، و همین‌ امر نیز در گوناگونی‌ تمدن‌ و فرهنگ‌ بین‌النهرین‌ مؤثر افتاده‌ است‌. 
از هزارۀ 6 ق‌م‌ كوهپایه‌های‌ زاگرس‌ و حوضۀ رود دجله‌ در شمال‌ عراق ‌زیستگاه ‌كشاورزان ‌و گله‌داران‌ عصر نوسنگی‌ بود. باستان‌شناسان‌ به‌ نمونه‌هایی‌ از مراحل‌ تمدن‌ و فرهنگ‌ در این‌ نواحی‌ دست‌ یافته‌اند كه‌ از آن‌ جمله‌اند فرهنگ‌ حسّونا (حسّونه‌) در جلگۀ شمالی‌ آشور و جلگه‌های‌ شمال‌ و جنوب‌ كوه‌ سینجار در غرب‌ موصل‌، فرهنگ‌ سامره‌ در نواحی‌ تل‌ صوان‌، مندلی‌ و چغامامی‌، فرهنگ‌ حلف‌ در شمال‌ سوریه‌، فرهنگ‌ عبید در جنوب‌ عراق‌ و فرهنگ‌ عُویلی‌ در محل‌ باستانی‌ شهر سومری‌ اریدو (نک‍ : مجیدزاده‌، 1 / 37- 48). 
از زمان‌ اختراع‌ خط و شناخت‌ پیوندهای‌ زبانی‌ در عراق‌ باستان‌، به‌ وجود گروههای‌ مهاجر سومری‌، بابلی‌، كلدانی‌ در جنوب‌، و آشوری‌، هوری‌ و آرامی‌ در شمال‌ و غرب‌ برمی‌خوریم‌ (همو، 1 / 64). سومر یا شومر سرزمینی‌ در جنوب‌ بین‌النهرین‌ میان‌ دو رود دجله‌ و فرات‌ در بخش‌ جنوبی‌ عراق‌ واقع‌ بود. تا پایان‌ هزارۀ 3 ق‌م‌ سومریان‌ واكدها كه‌ از اقوام‌ نواحی‌ شرقی‌ بودند، در این‌ بخش‌ از بین‌النهرین‌ سكنا داشتند. زمان‌ مهاجرت‌ سومریان‌ به‌ این‌ سرزمین‌ مشخص‌ نیست‌. باستان‌شناسان‌ ضمن‌ حفریات‌ و تحقیق‌ پیرامون‌ تمدن‌ دوران‌ جمدت‌ نصر، آن‌ را مربوط به‌ عصر متقدم‌ اوروك‌ و عبیده‌، حدود هزارۀ 4 ق‌م‌ دانسته‌اند (BSE3, XXIX / 517). از شهرك‌ قرنه‌، پیوندگاه‌ دو رود دجله‌ و فرات‌ در امتداد این‌ رود به‌ سوی‌ غرب‌ شهرهای‌ كهن‌ سومری‌ اریدو (ابوشهرین‌ كهن‌)، اور (مقیر كنونی‌)، اوروك‌ (الوركاء كنونی‌، ارك‌ در تورات‌ )و چند شهر دیگر از زیر خاك‌ سر بر آورده‌اند (دورانت‌، 1 / 143). 
اكد شهر و سرزمینی‌ نزدیك‌ سیباره‌ (ابوحبۀ كنونی‌ در جنوب‌ غرب‌ بغداد) بود و یكی‌ از مهم‌ترین‌ مراكز سامی‌ در بین‌النهرین‌ به‌ شمار می‌رفت‌ كه‌ تختگاه‌ آن‌ نیز همین‌ نام‌ را داشت‌. ظاهراً اكد در تنگ‌ترین‌ محدودۀ بین‌النهرین‌ واقع‌، و از مراكز كاروانی‌ و بازرگانی‌ بود. راه‌ بازرگانی‌ اكد از ارمنستان‌ تا خلیج‌ فارس‌ و از ایران‌ تا آسیای‌ صغیر و دریای‌ مدیترانه‌ امتداد داشت‌. از اكد آثار هنری‌ اندكی‌ بر جا مانده‌ كه‌ یكی‌ از آنها سرمجسمه‌ای‌ در نینواست‌ كه‌ گمان‌ می‌رود سر سارگُن‌ فرمانروای‌ اكد باشد كه‌ متعلق‌ به‌ 300‘2 ق‌م‌ بوده‌ است‌. حدود سال‌ 200‘2 ق‌م‌ گوتیها بر اكد سلطه‌ یافتند؛ درنتیجه‌ دولت‌ مذكور اهمیت‌ خود را از دست‌ داد (BSE3, I / 332). زبان‌ اكدی‌ كهن‌ترین‌ زبان‌ سامی‌ و شامل‌ دو گویش‌ بابلی‌ و آشوری‌ بود (همانجا). 
اوایل‌ هزارۀ 2 ق‌م‌ دولت‌ بابل‌ در بخش‌ جنوبی‌ بین‌النهرین‌ پدید آمد كه‌ تا 539 ق‌م‌ استقلال‌ داشت‌ (همان‌، IV / 217). تختگاه‌ دولت‌ بابل‌ شهری‌ به‌ همین‌ نام‌ بود كه‌ در زبان‌ اكدی‌ آن‌ را بابیلو می‌نامیدند. این‌ شهر در بخش‌ شمالی‌ بین‌النهرین‌ در ساحل‌ فرات‌ واقع‌ بود كه‌ ویرانه‌های‌ آن‌ در نزدیكی‌ شهر كنونی‌ حله‌ در عراق‌ باقی‌ است‌. در نوشته‌های‌ اكدی‌ هزارۀ 3 ق‌م‌ از بابل‌ یاد شده‌ است‌. این‌ شهر در سالهای‌ 894‘1-595‘1ق‌م‌ از اهمیت‌ فراوان‌ برخوردار شد و در دوران‌ سلطنت‌ حمورابی‌ به‌ یكی‌ از مراكز مهم‌ سیاسی‌ ـ فرهنگی‌ عصر خود در آسیای‌ مقدم‌ بدل‌ گشت‌. حدود سال‌ 595‘1ق‌م‌ حتیان‌، و در 518‘1 ق‌م‌ كاسیان‌ بر بابل‌ تسلط یافتند (همان‌، IV / 216). دیاكونف‌ از نفوذ كاسیان‌ به‌ درۀ رود دیاله‌ و حملات‌ متواتر آنان‌ به‌ بابل‌ خبر داده‌ است‌ (ص‌ 162). در اوایل‌ هزارۀ نخست‌ ق‌م‌ قبایل‌ كلده‌ و آشور به‌ قصد تصرف‌ بابل‌ دست‌ به‌ پیكار زدند. از 732ق‌م‌ بابل‌ تابعیت‌ آشور را گردن‌ نهاد. در 689ق‌م‌ مردم‌ بابل‌ سر به‌ شورش‌ برداشتند. آشوریان‌ به‌ فرمان‌ سناخریب‌ شهر بابل‌ را ویران‌ كردند، ولی‌ در 680ق‌م‌ در زمان‌ اسرحدون‌ جانشین‌ سناخریب‌ تجدید بنا شد (BSE3, IV / 216). 
از سدۀ 16ق‌م‌ در شمال‌ بین‌النهرین‌ در اراضی‌ سوریه‌ دولتی‌ به‌ نام‌ دولت‌ میتانی‌ پدید آمد. ساكنان‌ این‌ منطقه‌ هوریان‌ و سامیان‌ بودند (همان‌، XVI / 334). بنا به‌ نظر دیاكونف‌ (ص‌ 164) محتمل‌ است‌ مردم‌ هوریانی‌ از اقوام‌ هند و اروپایی‌ و به‌ عبارت‌ بهتر هند و ایرانی‌ بوده‌اند و بزرگانشان‌ نامهای‌ هند و ایرانی‌ داشتند. گمان‌ می‌رود فرمانروایان‌ آن‌ سرزمین‌ از كوهستانهای‌ غرب‌ ایران‌ به‌ آنجا رفته‌ باشند. در سدۀ 13ق‌م‌ دولت‌ میتانی‌ نیز از میان‌ رفت‌ و پس‌ از چند سده‌ آشوریان‌ بر آن‌ سرزمین‌ مسلط شدند (نک‍ : BSE3، همانجا). تصادم‌ منافع‌ میان‌ دولت‌ اورارتو و آشوریان‌ سبب‌ شد كه‌ سپاهیان‌ اورارتو در سدۀ 8ق‌م‌ تا رود فرات‌ نزدیك‌ مالاتیا پیش‌ بروند (پیوتروفسكی‌، 33)، ولی‌ این‌ وضع‌ دیری‌ نپایید. 
حران‌ و بین‌النهرین‌ شمالی‌ از حدود سالهای‌ 610 و یا 606ق‌م‌، مدت‌ 54 سال‌ در تصرف‌ مادها بوده‌ است‌ (دیاكونف‌، 437- 438). در 539 ق‌م‌ كورش‌ بزرگ‌ شاهنشاه‌ هخامنشی‌ وارد بابل‌ شد و بین‌النهرین‌ را به‌ تصرف‌ آورد (داندامایف‌، «ایران‌ ... »، 107, 109). اوگبارو (گوبارو) نخستین‌ فرماندار بابل‌ بود كه‌ كنترل‌ سراسر بین‌النهرین‌ را از سوی‌ كورش‌ بر عهده‌ داشت‌، ولی‌ وی‌ كه‌ مردی‌ سالخورده‌ بود، چندی‌ بعد درگذشت‌ و كورش‌ فرزند خود كبوجیه‌ را در 538 ق‌م‌ به‌ پادشاهی‌ بابل‌ منصوب‌ كرد (همو، «تاریخ ‌... »، 45). در 535 ق‌م‌ استان‌ متحدی‌ شامل‌ بابل‌ و ابرنهر (غرب‌ رود فرات‌) پدید آمد كه‌ سراسر بین‌النهرین‌ و اراضی‌ غرب‌ فرات‌ از جمله‌ فینیقیه‌، سوریه‌ و فلسطین‌ را در بر می‌گرفت‌ كه‌ تابع‌ دولت‌ هخامنشی‌ بود. استاندار نیز شخصی‌ به‌ نام‌ گوبارو (گوبریاس‌ در نوشتۀ گزنفن‌) از مردم‌ پارس‌ بود (همان‌، 52). 
پس‌ از سقوط دولت‌ هخامنشی‌، بین‌النهرین‌ در سدۀ 4 ق‌م‌ تابع‌ دولت‌ اسكندر مقدونی‌، و از سدۀ 4 تا 3ق‌م‌ تابع‌ دولت‌ سلوكی‌ شد (BSE3, XVI / 102). با این‌ وصف‌ تأثیر توسعه‌طلبی‌ یونانیان‌ بر اوضاع‌ و احوال‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ بین‌النهرین‌ و غرب‌ ایران‌ به‌ مراتب‌ ضعیف‌تر از تأثیر آنان‌ بر آسیای‌ صغیر بوده‌ است‌، زیرا در آسیای‌ صغیر جریان‌ هلنی‌ و كلنی‌ كردن‌ این‌ سرزمین‌ صدها سال‌ پیش‌ از بین‌النهرین‌ و غرب‌ ایران‌ آغاز شده‌ بود. از آنجا كه‌ شمار ساكنان‌ یونانی‌ و مقدونی‌ در آنجا قابل‌ ملاحظه‌ نبود، شمار اندكی‌ از شهرهای‌ بین‌النهرین‌ به‌ صورت‌ دولت‌شهرهایی‌ از نوع «پولیس‌» درآمدند. در نتیجه‌ زندگی‌ مردم‌ سوریه‌ و ایران‌ دستخوش‌ دگرگونیهای‌ عمیق‌ نشد. زبان‌، آداب‌ و رسوم‌ اهالی‌ در شهرهای‌ این‌ دو سرزمین‌، همچنان‌ محفوظ ماند (پیگولوسكایا، 16-17). 
از سدۀ 3 ق‌م‌ بین‌النهرین‌ به‌ تابعیت‌ دولت‌ پارتی‌ (اشكانی‌) درآمد (BSE3، همانجا).گرچه‌ میان‌ ایران‌ و روم‌ جنگهایی‌ برای‌ تسلط بر بین‌النهرین‌ در می‌گرفت‌، ولی‌ رومیان‌ كمتر به‌ درون‌ این‌ سرزمین‌ راه‌ می‌یافتند. در 12م‌ اردوان‌ در تیسفون‌ تاج‌ بر سر نهاد (پیگولوسكایا، 65). در 113 م‌ ترایانوس‌ (تراژان‌) امپراتور روم‌ به‌ شرق‌ لشكر كشید كه‌ در تاریخ‌ بین‌النهرین‌ نقشی‌ عمده‌ داشت‌ (همو، 79). از نیمۀ سدۀ 3ق‌م‌ تا ربع‌ اول‌ سدۀ 3م‌ بین‌النهرین‌ بخشی‌ از دولت‌ پارتی‌ بود (همو، 116). 
جریان‌ انحطاط و زوال‌ دولت‌ پارت‌ از سدۀ 3م‌ پس‌ از جنگهای‌ سخت‌ میان‌ ایران‌ و روم‌ آغاز گردید و روی‌ به‌ شدت‌ نهاد. بسیاری‌ از دولتهای‌ كوچك‌ محلی‌ بین‌النهرین‌، از جمله‌ اوسروین‌ (خسرون‌)، كاری‌ (حران‌)، ادیابنه‌، هاراتس‌، كرخ‌ بیت‌ سلوك‌ (سلوق‌) و غیره‌ كه‌ وابسته‌ به‌ دولت‌ اشكانی‌ بودند، راه‌ جدا سری‌ در پیش‌ گرفتند و بعضی‌ چون‌ شهرت‌ شاه‌ ادیابنه‌، دومیتسین‌ فرمانروای‌ كرخ‌ بیت‌ سلوك‌، و دیگر شاهان‌ سرزمینهای‌ كوچك‌ به‌ حمایت‌ از اردشیر بابكان‌ برخاستند و فرمانروایان‌ بیت‌ آرامای‌، بیت‌ زبدای‌ و ارزون‌ در بین‌النهرین‌ فرمانروایی‌ اردشیر را گردن‌ نهادند (لوكونین‌، 35, 36, 37). در عهد دولت‌ ساسانی‌ بخشهایی‌ از بین‌النهرین‌ به «دستكرت‌»های‌ شاهی‌ بدل‌ شدند (همو، 63, 64). 
بین‌النهرین‌ در عهد نخستین‌ فرمانروایان‌ ساسانی‌ یكی‌ از مراكز آیینهای‌ گنوستیك‌ بود. در اینجا آیین‌ مانی‌ رواج‌ و اعتبار یافت‌ (همو، 75). راه‌ بازرگانی‌ ایران‌ كه‌ از سوریه‌ و بین‌النهرین‌ آغاز می‌شد، از سلوكیه‌ (تیسفون‌) و سراسر آسیا می‌گذشت‌ و تا چین‌ امتداد داشت‌ (پیگو لوسكایا، 176). 
عربها بین‌النهرین‌ را به‌ دو ناحیۀ سفلی‌ و علیا تقسیم‌ می‌كردند و بین‌النهرین‌ سفلی‌ را عراق، و بین‌النهرین‌ علیا را جزیره‌ می‌نامیدند. خلفا و امپراتوران‌ روم‌ شرقی‌، مدتها بر سر بین‌النهرین‌ علیا در كشمكش‌ و پیكار بودند. عربها تا اواخر سدۀ 5 ق‌ / 11م‌ بر این‌ سرزمین‌ تسلط كامل‌ حاصل‌ نكردند؛ تنها در همین‌ سده‌ كه‌ خلافت‌ عباسیان‌ رو به‌ انحطاط داشت‌، تركان‌ سلجوقی‌ در آن‌ نواحی‌ اقامت‌ گزیدند و آسیای‌ صغیر را از تصرف‌ رومیان‌ خارج‌ كردند. بدین‌سان‌، سرزمین‌ روم‌ شرقی‌ در قلمرو حكومت‌ مسلمانان‌ قرار گرفت‌ (لسترنج‌، 3, 4, 24). 
از 1048ق‌ / 1638م‌ عراق‌ و جزیره‌ در تابعیت‌ دولت‌ عثمانی‌ قرار گرفت‌. این‌ وضع‌ تا پایان‌ جنگ‌ جهانی‌ اول‌ ادامه‌ داشت‌. پس‌ از جنگ‌، امپراتوری‌ عثمانی‌ تجزیه‌ شد و بخشی‌ از بین‌النهرین‌ كه‌ امروزه‌ در خاك‌ عراق‌ واقع‌ است‌، در 1920م‌ تحت‌ قیمومت‌ بریتانیا قرار گرفت‌. در 1300 ش‌ / 1921 م‌ دولت‌ عراق‌ تأسیس‌ گردید. بین‌النهرین‌ به‌ سبب‌ وجود منابع‌ نفت‌ آن‌ از اهمیت‌ جهانی‌ برخوردار است‌. 

مآخذ

ابن‌ خردادبه‌، عبیدالله‌، المسالك‌ و الممالك‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1889م‌؛ ابن‌ قیسرانی‌، محمد، الانساب‌ المتفقة، به‌ كوشش‌ دیونگ‌، لیدن‌، 1865م‌؛ ابوالفدا، تقویم‌ البلدان‌، به‌ كوشش‌ رنو و دوسلان‌، پاریس‌، 1840م‌؛ اصطخری‌، ابراهیم‌، مسالك‌ الممالك‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1870م‌؛ بلاذری‌، احمد، فتوح‌ البلدان‌، به‌ كوشش‌ عبدالله‌ انیس‌ طباع‌ و عمر انیس‌ طباع‌، بیروت‌، 1407ق‌ / 1987م‌؛ پیوتروفسكی‌، ب‌. ب‌.، اورارتو، ترجمۀ عنایت‌الله‌ رضا، تهران‌، 1348ش‌؛ حازمی‌، محمد، الاماكن‌، به‌ كوشش‌ حمدجاسر، عربستان‌، 1415ق‌؛ حدود العالم‌، به‌ كوشش‌ منوچهر ستوده‌، تهران‌، 1340ش‌؛ حمدالله‌ مستوفی‌، نزهة القلوب‌، به‌ كوشش‌ لسترنج‌، لیدن‌، 1331ق‌ / 1913م‌؛ دورانت‌، ویل‌، تاریخ‌ تمدن‌، ترجمۀ احمد آرام‌ و دیگران‌، تهران‌، 1365ش‌؛ دیاكونف‌، ا. م‌.، تاریخ‌ ماد، ترجمۀ كریم‌ كشاورز، تهران‌، 1345ش‌؛ مجیدزاده‌، یوسف‌، تاریخ‌ و تمدن‌ بین‌النهرین‌، تهران‌، 1376ش‌؛ مقدسی‌، محمد، احسن‌ التقاسیم‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1906م‌؛ یاقوت‌، بلدان‌؛ نیز:  

BSE3; Dandamaev, M. A., Iran pri pervykh Akhemenidakh, Moscow, 1963; id, Politicheskaya istoriya AkhemenidskoĮ derzhavy, Moscow, 1985; Le Strange, G., The Lands of the Eastern Caliphate, London, 1966; Lukonin, V. G., Kul’tura sasanidskogo Irana, Moscow, 1969; Pigulevskaya, N. V., Goroda Irana v rannem srednevekovie, Moscow / Leningrad, 1956; Pliny, Natural History, tr. H. Rackham, London, 1947; Strabo, The Geography, tr., H. L. Jones, London, 1966.
عنایت‌الله‌ رضا

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.